|
علائم خاصان حق
خداوند به بعضي از صديقان وحي كرد:
"من بندگاني دارم كه مرا دوست ميدارند و من هم آنها را دوست ميدارم. آنها به من مشتاقند و من هم به آنها اشتياق دارم. هميشه مرا ياد ميكنند، من هم آنها را ياد ميكنم پس تو هم اگر راه آنها را در پيش بگيري، تو را نيز دوست دارم و اگر از راه آنها عدول كردي، هلاك ميشوي".
صديقي پرسيد: "خداوندا! علامت آن بندگانت چيست؟"
خداوند فرمود:
"آنها در روزها به دنبال سايهها هستند (احتمالاً بعضي به فكر ياري كردن به ساير همنوعان خود هستند)، همانطوري كه چوپان از گوسفندان خود مراقبت ميكند وقتي كه خورشيد غروب كرد به خانههاي خود ميروند، همان طوريكه پرندهها به آشيانه خود باز ميگردند.
وقتي شب تاريكتر ميشود و رختخوابها انداخته ميشود و هر حبيبي با محبوب خود خلوت ميكند، آنها قدمهاي خويش را به خاطر من دچار رنج و مشقت ميكند (يعني يا بلند ميشوند نماز ميخوانند و يا براي كمك به بيچارگان از خانه بيرون ميروند) و صورتهاي خود را بر زمين گذارده با من مناجات ميكنند و سخن ميگويند و به خاطر نعمتهايم كه به آنها دادهام، از من تشكر ميكنند.
بعضيها گريه و ناله ميكنند و بعضي ديگر نشسته و يا ايستاده برايم عبادت ميكنند. برخي ديگر در حال ركوع و عدهاي در حال سجده هستند و من همهي رنجهايي را كه به خاطر من متحمل ميشوند ميبينم و همه آنچه را كه از محبت من مسئلت ميكنند ميشنوم.
در وهلهي اول سه چيز به آنها عطا ميكنم: نخست آن كه از نور خودم در قلب آنها ميتابانم كه در نتيجه آنها مرا همان طوري ميبينند كه من آنها را ميبينم.
دوم آن كه، همهي آنچه را كه در آسمان و زمين وجود دارد، در نظر آنان بيارزش ميكنم كه فريفتهي آنها نشوند.
سوم آن كه، روي خود را به آنها نشان ميدهم آن وقت ايشان عالم ميشوند به اين كه ميخواهم به آنها چه بدهم".
بازگشت
Share
|