بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

باز داري از گناه

عابدي بود در بني اسرائيل كه هرگز متوجه دنيا نشده بود، تا اين كه ابليس بچه‌هاي خود را جمع كرد و گفت: "كيست كه برود و فلان عابد را گمراه كند؟"

يكي از آنها گفت: "من مي‌روم."پرسيد: "از چه راه او را گمراه خواهي كرد؟"گفت: "از راه زنان."گفت: "كار تو نيست. او هنوز با زنان معاشرت نكرده و لذت آن را در نيافته است." ديگري گفت: "من مي‌روم." پرسيد: "از چه راهي؟"گفت: "از راه شراب."گفت: "كار تو نيست."ديگري گفت: "من مي‌روم."پرسيد: "از چه راهي؟"گفت: از راه عبادت."

گفت: "برو، تو قدرت اين كار را داري."آن گاه آن شيطان به صورت مردي مجسم شد و به عبادتگاه او رفت و در برابر او ايستاد و مشغول عبادت شد. عابد خواب و استراحت مي‌كرد ولي شيطان به خواب نمي‌رفت.

عابد به آن شيطان گفت: "چه كردي كه چنين تواني را يافته‌اي كه از عبادت خسته نمي‌شوي؟"شيطان جوابش نگفت و همواره به عبادت ادامه مي‌داد. بعد از التماس زياد گفت: "اي بنده خدا! گناهي كرده‌ام كه هرگاه آن را به خاطر مي‌آورم، اين توان را پيدا مي‌كنم."

عابد گفت: "بگو چه گناهي كرده‌اي كه من هم انجام دهم تا به مرتبه تو برسم؟"

گفت: "داخل شهر شو و خانه فلان فاحشه را بپرس و با او زنا كن."عابد با همان جامه عبادت به خانه آن زن فاحشه رفت. مردم گمان كردند كه براي هدايت او آمده است.

زن گفت: "اي مرد! كسي با چنين قيافه‌اي نزد من نيامده است، قصد تو چيست؟"چون عابد قصد خود را بازگو كرد، زن گفت: "بنده خدا ترك گناه كه آسان‌تر است از توبه كردن. البته آن مرد شيطان بوده كه بر تو مجسم شده است. برگرد به عبادتگاه خود."

عابد برگشت و آن زن فاحشه همان شب مُرد. چون صبح شد بر در خانه او نوشته شده بود كه بر جنازه فلان زن حاضر شويد كه او از اهل بهشت است. مردم به شك افتادند و سه روز او را دفن نكردند تا اين كه

حق تعالي به پيامبري از پيامبران وحي فرمود:

"برو بر فلان زن نماز بگزار و مردم را امر كن كه بر اونماز گزارند؛ كه من او را آمرزيدم و بهشت را بر او واجب كردم به سبب آن كه او بنده مرا از معصيت بازداشت".

 

 

 

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com