|
ایمان، گاه ضد باور است
س- استاد من به شما ایمان دارم پس چرا از شاگردان نزدیك شما نیستم؟
ج- ایمان نداری؟
س- ولی من واقعاً ایمان دارم.
ج- اگر به راستی ایمان داشتی وقتی كه گفتم ایمان نداری گفتهی مرا پذیرا بودی و به آن ایمان داشتی امّا تو غیر از آن را گفتی، پس ایمان نداری. مرا مادامی باور داری كه بر خلاف باورهایت چیزی نگویم و حركتی نكنم. این، ایمان نیست.
بازگشت
Share
|