|
جواب تو در سؤال تو است
س- از چه راهی به حقیقت برسیم؟
ج- آیا راه را جدای از حقیقت میپندارید؟ تنها از راه حقیقت میتوان به حقیقت رسید.
س- استاد، معنی اسم من (محمد) چیست؟
ج- محمد، دم حم است...
س- چه چیزی برای ما خوب است و چه چیزی بد؟
ج- هر آنچه كه شما برای آن خوب هستید آن هم برای شما خوب است. و آنچه شما برایش بد هستید آن نیز برای شما بد است.
س- قدرت انسان در چیست؟
ج- در ادراك ضعف و ناتوانی خود.
س- استاد، سؤالی دارم كه میخواهم ذهنم را بخوانید و آنرا پاسخ دهید.
ج- بر اساس قانون هماهنگی، پاسخت را میدهم امّا در ذهنم. پس تو هم ذهن مرا بخوان و جوابت را بگیر. اگرسؤال ذهنی باشد، پاسخ هم ذهنی است.
س- چگونه میتوانیم هر آنچه هستیم باشیم؟
ج- آنچه نیستید نباشید و در صدد شدن به آنچه هستید نباشید.
س- من رنجهای زیادی كشیدهام در حالی كه هیچ گناهی نكردهام. چر اینطور است؟
ج- ادعای اینكه هیچ گناهی نكردهای خود بزرگترین گناه است. كسی كه بزرگترین گناهان را مرتكب میشود حتماً گناهان كوچكتری را هم مرتكب شده.
س- چگونه میتوانم افكارم را به كنترل در بیاورم؟
ج- در سرچشمهی آن استقرار یاب.
س- چكار كنم تا مثل شما بشوم؟
ج- هرگز نخواه كه مانند من باشی. تعالی و خوشبختی تو در آن است كه خود خودت باشی.
س- سالهاست كه در تلاش برای غلبه بر نفس شیطانی هستم. پس دیگر كی شیطان دست از سرم بر میدارد؟
ج- وقتی تو سرت را از زیر دستش برداری.
س- آیا تعلیمات شما یك دین جدید است؟
ج- خیر. دینداری جدید است.
س- چگونه میتوانیم شعور الهیمان را بالا ببریم؟
ج- شعور الهی بالا نمیرود بلكه پایین میآید. اگر بالا برود یعنی بالاتر از آن، هستی دیگری هست. امّا اینطور نیست. بالاتر از خداوند (كه شعور الهی از او جدا نیست) هستی نیست. پس شعور الهی نازل شده و به پایین میآید. این تویی كه میتوانی بالا بروی و بالا رفتن ممكن نیست مگر آن شعور پایین بیاید.
س- استاد به من نصیحتی كنید.
ج- نصیحت انسانهای بزرگ را پذیرا باش.
س- چرا به شما آواتار میگویند؟
ج- دلیلش را از آنان كه میگویند، بپرسید. من میتوانم دلیل كلام خودم را بگویم.
س- معمای معروفی وجود دارد كه میگوید اول تخم مرغ بود یا مرغ؟ میخواهم پاسخ شما را در اینباره بدانم.
ج- اول هیچكدام نبودند. اول او بود كه بود.
س- از كجا بدانیم درست میگویید؟
ج- از همان جا كه نمیدانید درست نمیگویم!
س- چگونه میتوانم از بدی و شرارت رها شوم؟
ج- به آن، نچسب.
س- چگونه میتوانیم چیزی را كه نداریم بدست آوریم؟
ج- از آنچه داریم چشم بپوشیم.
س- مرگ چیست؟
ج- مرگ، مرگ نیست. مرگ تولدی دوباره است.
س- اگر من به صورت شما سیلی بزنم، شما چكار خواهید كرد؟
ج- بزن، آن وقت میبینی كه چكار میكنم!
س- استاد، "یكی" میگفت در جهان "هزار حقیقت" وجود دارد و هرگاه كسی موفق به مشاهدهی یكی از این حقایق میشود...؟
ج- آن یكی كه تو میگویی، یكی نبوده زیرا "یكی" یكسان و یكپارچه میبیند. آن "یكی" كه تو میگویی دو و سه بوده و به این دلیل حقیقت یگانه را هزار دیده. بدان كه دوئیت، باطل است.
س- بهترین آدم دنیا كیست؟
ج- آن كه در (بند) دنیا نیست.
س-چگونه نیروهای باطنیمان را بیدار كنیم؟
ج- بگذارید باطنتان بیدار شود نیروهایش خود به خود بیدار شدهاند.
س- چگونه از خواب بیدار شویم؟
ج- وقتی در خوابی و تو را میخوانند، بیدار میشوی. اینك تو بخوان تا خودت را بیدار كنی. خدا را بخوان.
س- قویترین و با عظمتترین فرد كیست؟
ج- او كه فرد است (یگانه و یكتا).
س- آیا شما همه چیز را میدانید؟
ج- تنها كسی همه چیز را میداند كه خود، همه چیز است.
س- آیا ممكن است بهترین خاطرهی زندگیتان را برایمان بگویید؟
ج- بهترین خاطرهام همین الان است.
س- آیا به نظر شما تناسخ واقعیت دارد؟
ج- من میبینم كه زندگی تداوم داشته، جریان دارد و پس از این نیز به جریان خود ادامه خواهد داد.
س- وظیفهی من در زندگی چیست؟
ج- اولین وظیفهی تو آن است كه وظیفهات را بشناسی.
س- استاد چكار كنم تا شما را بیشتر ببینم؟
ج- كمتر خودت را ببین.
س- استاد چرا شما رك و واضح حرف نمیزنید؟
ج- چون گوشهایتان بهوضوح نمیشنود و عادت كردهاید كه واقعیت را پیچیده و مبهم ببینید و بیان كنید.
س- چگونه میتوانم همیشه همراه شما باشم؟
ج- تو "هم راه" باش.
س- آیا روح مخلوق خداست؟
ج- او مأمور خداست و نه مخلوق. روح از عالم امر است و نه خلق.
بازگشت
Share
|