بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

جريان حق و باطل

 

دو جریان شعور و انرژی، جهان را دربرگرفته. یكی جریان شعور خلاق و دیگری جریان مخرب. یكی از نوع سازنده، شكوفا‌كننده، رشد‌دهنده، روشنی‌بخش، شفابخش و سالم‌ساز، هدایت‌كننده، آشكار‌كننده، شادی‌آفرین، آرام‌بخش و زندگی‌بخش بوده و به طور كلی جریان خوب و تعالی‌بخش محسوب می‌شود. این همان جریان هدایت الهی یا روح خداست كه انبیاء و اولیاء حق نیز آن را بارها و بارها متذكر شده و در طول زندگی خود با آن در تماس و ارتباط بوده‌اند.

همه‌ی ادیان الهی و مكاتب معنوی و باطنی، به شكل‌های مختلف به موضوع جریان هدایت الهی اشاره و تأكید دارند.

خداوند متعال در كتب مقدس آن را به وضوح بیان می‌دارد و تبعیت از آن را به عنوان پایه و اساس زندگی خوب و متعالی و حركت درست و تعالی‌بخش معرفی می‌كند.

به ویژه در قرآن این اشارات به اوج خود می‌رسد. نور، روح، روح پاك خدا، جریان كلام حق، جریان حقیقت و صوت و نور (...) برخی از عباراتی است كه درباره‌ی جریان هدایت الهی در كتب آسمانی دیده می‌شود.

دیگری جریانی منفی، ویرانگر، فاسد‌كننده، هلاك‌آور، تاریك و ظلمانی، گمراه‌كننده، بیماری‌زا، رنج‌بار و عذاب‌آور است. این همان جریانی است كه به عنوان شیطان یا شرّ خوانده می‌شود.

این دو جریان در كلیه‌ی ابعاد این جهان به شكل‌های مختلف، متجلّی شده‌اند. روشنایی و تاریكی، مثبت و منفی، ین و یانگ، دافع و جاذب (و...) همگی بیآنهایی از این دو جریان می‌باشند.

این دو جریان در زمین و حتی در بدن انسان در دو سطح مادّی و انرژی عینیّت یافته‌اند.

سرخرگ‌ها و ساهرگ‌ها (...) نیز نمودی از این دو جریان، در جسم انسان محسوب می‌شوند.

جریان نور و تاریكی را می‌توان به دو جریان رفت و برگشت از خداوند تشبیه نمود. یكی در مسیر دوری از خداوند است و دیگری مسیر نزدیكی و بازگشت به (نور) او.

یكی به دریا می‌ریزد و دیگری به سوی كویرِ آن سوی دریا رفته و به مرداب و لجنزار تبدیل می‌شود.

در جریان هدایت ربّانی، حضور خداوند و رابطه‌ی الهی، لحظه به لحظه افزایش می‌یابد. و در جریان تاریك گمراه‌كننده كه شیطان نامیده می‌شود، لحظه به لحظه از حضور الهی كاسته شده و بر فراموشی و خواب مرگبار افزوده می‌گردد.

روشن است كه حضور الهی و عشق به خداوند، سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها، زیبایی‌ها، موفقیت‌ها و همه‌ی اعمال، اندیشه‌ها و ارزش های متعالی است و غفلت از او و فراموشی حقیقت زنده، عامل همه رنج‌ها، بیماری‌ها، ضعف‌ها، شكست‌ها و انحرافات است...

جریان هدایت الهی از بعد خلاق و نورانی خداوند، یعنی روح خدا و جریان شرّ و شیطانی از بعد مخرب خداوند یعنی شیطان سرچشمه می‌گیرد.

در هر حال این دو جریان خلاق و مخرب، در تن انسان و جهان جاری است و این دو مكمل یكدیگرند. منتها آنچه مهم است این است كه انسان از كدام یك تبعیت می‌كند؟ در مسیر كدام گام بر می‌دارد؟ خودآگاهی و توجه او به كدام است؟ و در برابر كدام جریان تسلیم است؟ تسلیم و پذیرش، رمز این حركت است. در برابر هر جریانی تسلیم و پذیرا باشیم، در واقع از آن جریان تغدیه می‌كنیم. در خدمت هر كدام باشیم، آثار همان جریان در زندگی مان و در وجودمان متجلی می‌گردد.

البته همه‌ی انسان‌ها تسلیم و تابع یكی از این دو جریانند. یا جریان نور و هدایت (روح الهی) و یا جریان تاریكی و ظلمت.

حتی كافران نیز تسلیم‌اند. شیطان و شیاطین نیز تسلیم‌اند. بدكاران و گنه‌كاران نیز تسلیم خداوندند. اما مهم آن است كه تسلیم كدام جریان باشیم؟ از هر جریانی كه تغذیه كنیم تأثیرات آن در وجودمان هویدا می‌شود.

در كتب آسمانی از تغذیه‌ی از جریان هدایت الهی و به عبارتی حركت در مسیر نزدیكی به خداوند و بازگشت به او به عنوان بهشت یاد می‌شود كه این بهشت، اساساً در وجود خود انسان است و آنچه در بیرون موجودیت می‌یابد، انعكاس و تجسمی ‌از این فضای درونی است. همچنین تبعیت از حركت شیطانی و جریان شرّ و تاریكی با عنوان جهنم و عذاب مصطلح گشته است.

همچنین جهنم حالت و فضایی درونی است كه در بیرون نیز عینیت می‌یابد. البته بهشت و جهنمی‌ كه در كتب مقدس آمده دارای مراتب و درجات بسیار متفاوت كمی ‌و كیفی بوده است و از همین زندگی زمینی و در همین دنیا آغاز می‌شود...

مظهر جریان تاریكی و توهّم، در وجود انسان منیّت و نفس شیطانی می‌باشد كه این خود دارای اشكالی است چون خودخواهی، خودپرستی و خودبینی. بنیاد این منیّت بر فراموشی خداوند و غفلت از حضور الهی و بی‌توجهی به فرامین و قوانین پروردگار هستی استوار است.

جوهر و اساس جریان هدایت الهی عشق به خداوند و دریافت حضور ربّانی است. زندگی بر اساس منیّت یعنی تغذیه از جریان سمی ‌و مرگبار شیطانی. بروز فساد و بیماری در همه‌ی ابعاد زندگی... زیستن بر پایه‌ی هدایت الهی و جریان حقیقت به بروز تجلیات الهی و متعالی در زندگی انسان منجر می‌شود...

در رأس یك جریان روح خدا، و در رأس دیگری شیطان. این تعلیم كتب مقدس است.

جریان هدایت الهی در اصل همان جریان روح ربّانی است و این روح خدا در همه‌ی ابعاد هستی متجلی و آشكار می‌شود.

همه‌ی انسان‌ها برخوردار از روح الهی می‌باشند[1]. در بیرون از وجود انسان نیز روح خدا و به عبارتی جریان هدایت الهی در قالب‌ها و به شكل‌های گوناگونی تجلی می‌یابد. این قانونی است كه برای همه‌ی ابعاد عینی و ذهنی، فیزیكی و شیمیایی، باطنی و معنوی و در اشكال مختلف ظاهری و باطنی، متجلی می‌گردد. انبیاء و اولیاء و اساتید و هادیان بشریت در واقع از تجلیات انسانی روح الهی در دنیای بیرونی محسوب می‌شوند...

در بعد نوشتارها، متون مقدس و آسمانی، تجلی جریان هدایت الهی به حساب می‌آیند. به عبارتی كلام خدا و ندای الهی (كه توأم با نور است،) همان جریان هدایت ربّانی است و همچنین جریان هدایت و روح الهی به شكل اصول و قوانین هم تجلی یافته. موسی‌(ع) از تجسم حركتی و قانونی روح خدا به شكل ده فرمان یاد می‌كند... بودا از آن به عنوان چهار حقیقت و هشت اصل سخن می‌گوید. زرتشت (ع) آن را در قالب سه اصل بیان می‌دارد و پیامبر اسلام (ص) آن را در پنج اصل و ده فرع مطرح می‌كند.

همه‌ی نشانه‌ها و علایمی‌كه در عالم درون و بیرون رخ می‌دهد، در واقع پیامی ‌است برای انسان از جانب روح خداوند... هدایت تكوینی و تشریعی و هدایت مستقیم از طریق فرستادگان و منتخبین الهی (تجسم‌های انسانی روح خدا) بیان دیگری برای اركان سه‌گانه‌ی جریان هدایت الهی و روح ربّانی می‌باشند...

بنابراین برای بازگشت به حقیقت لایتناهی و نزدیكی به خداوند كه همانا پیمودن راه رشد و تعالی است، لازم و ضروری است كه از جریان هدایت الهی به طور كامل و همه‌جانبه تغذیه و تبعیت كنیم...

جریان حقیقت (روح خدا) دارای سه ركن اساسی است: اركان درونی، بیرونی و حركتی (درونی- بیرونی).

بنابراین می‌بایست در همه‌ی ابعاد از آن تبعیت كرده و تسلیم و پذیرای آن باشیم. این راه تغذیه‌ی از آن و حركت در مسیر آن است. و این تنها راه خوشبختی و رستگاری انسان و كمال و شكوفایی اوست...

تماس خود را با جریان حقیقت یا روح الهی افزایش دهید. ارتباط خود را با جریان هدایت الهی و تعالیم حق عمیق‌تر و نزدیك‌تر كنید. كه این راه ظهور حقیقت و آشكاری خداوند را در وجودتان به دنبال خواهد داشت. از روح خدا در درون و از تجسم و تجلی او در بیرون، تبعیت و بر اساس تعلیمات او كه همان اصول و فرامین الهی است زندگی كنید. این بهشت و زیستن در ملكوت پروردگار است.

عاشقانه زیستن در حضور الهی همان زندگی متعالی است. زیستن بر اساس حقیقت زنده و در او، این هنر زندگی متعالی است...

در هر حالی از خود بپرسید و ببینید كه واقعاً از چه چیزی تبعیت می‌كنید؟ بر چه مبنایی زندگی می‌كنید و بر چه اصلی حركت؟ از كجا تغذیه می‌كنید؟ از كدام جریان پیروی می‌كنید، از روح خدا یا روح شیطانی؟ از جریان حقیقت و هدایت الهی یا از جریان تاریكی و باطل؟ بر اساس حضور او و عشق به خداوند زندگی می‌كنید یا بر اساس منیّت پلید و تاریك؟ تسلیم و خدمتگزار خودتان هستید یا پروردگار یگانه‌ی آسمان‌ها و زمین؟

 



2- خداوند می‌فرماید: و نفخت فیه من روحی. یعنی از روح خود در او دمیدم.(پ.ا)

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com