بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

بیماری‌های هلاك‌كننده و اكسیر زندگی

 

حال بببینیم چه عواملی انسان را از جریان هدایت الهی محروم ساخته؟ علل محرومیت انسان از جریان هدایت الهی و زندگی متعالی و عوامل انحراف و هلاكت انسان چیست؟ علل تاریكی و پلیدی كدام است؟ عامل شرّ و بدی چیست؟

از چند دیدگاه به آن نگاه می‌كنیم تا متوجه شوید كه همه‌ی در اصل یكی می‌باشند و در حقیقت  "سایه‌ی یکی".

دیدگاه اول: منیّت تاریك و نفس شیطانی كه خودخواهی، خودبینی، و خودپرستی، خودتوجهی، خودشیفتگی و خودمحوری (...) از مظاهر آنست.

دیدگاه دوم: توهّم كه خواب و خیال باطل است. افكار و احساسات دروغین است. توهّم دانستن، توهّم قدرت و توانستن، توهّم دیدن و شنیدن، توهّم خداپرستی، توهّم بودن، توهّم هدایت، ‌توهّم خوبی، توهّم خدا، (...) و توهّم زندگی از آن جمله می‌باشد. برداشت غلط، گمان باطل و قضاوت عجولانه از نمونه‌های بارز توهّم است. توهّم، دروغ است و دروغ، توهّم.

دیدگاه سوم: نفرت و بدخواهی،بدكاری، بداندیشی و بدبینی، عدم محبت، تفرقه و جدایی، اظطراب و ناآرامی، تشنج و آشفتگی، تعارض و خشونت، بغض و خشم.

دیدگاه چهارم: فكر و احساس تاریك. تمایلات و علایق شیطانی، ریا و تظاهر. هوی و هوس، خودفریبی و خودباختگی، تردید بدبینانه، دروغ، حرص، حسد، تكبر، تعصب، ترس، قضاوت عجولانه، فرار از واقعیت و انواع بازی‌های نفس شیطانی و تاكتیك‌های هولناك آن.

دیدگاه پنجم: گناه و خطا. برخلاف قوانین و فرامین خداوند عمل كردن. نافرمانی و عدم اطاعت از كلام و هدایت روح الهی و پیروی از اندیشه‌ها و القایات شیطانی.

دیدگاه هفتم: تعلقات و وابستگی‌ها، دانستنی‌ها و داشتنی‌ها.

دیدگاه هشتم: جهل و نادانی، فراموشی و غفلت، ندیدن، نشنیدن و درك نكردن، تاریكی و بی‌خبری.

دیدگاه...

اینها ابعادی از منیّت پلید و تاریك و علایم پیروی فرد از جریان باطل و مخرب شیطانی محسوب می‌شوند.

اما چگونه می‌توان شرّ و بدی را محو و نابود ساخت؟ چگونه می‌توان در مسیر هدایت الهی و بازگشت به حقیقت لایتناهی قرار گرفت؟ زندگی متعالی بر چه پایه و اساسی است؟ سرچشمه‌ی خوبی و عظمت چیست؟ چگونه می‌توان از رنج و ناراحتی رها شد؟

راه نجات و آزادی روح چیست؟

خداوند متعال از طریق روح خود و به واسطه فرستادگان و منتخبین خود به این سؤالات اساسی و حیاتی بشر یك پاسخ داد. همیشه پاسخ خداوند یكی بود و آن عشق  بود كه در طول زمان، تنها شكل و ظاهرش تغییر می‌كرد. "به حقیقت در هر لحظه، در هر چیز و در هر جا عشق بورز و به آن نزدیك شو".

"آشكاری عشق" جوهر تعالیم الهی است. سایر تعلیمات، تفسیر عشق می‌باشند و چگونگی آشكاری آنرا نشان می‌دهند. همه‌ی مكتب‌ها و روش‌های شكلی از عشقند. یكی به نظر زیباتر می‌رسد و دیگری زشت‌تر. یكی كاملتر و دیگری نارساتر.

بنابراین زندگی متعالی و هدایت‌شدن در مسیر الهی از دیدگاه انبیاء و اولیاء الهی، "عاشقانه زیستن در حضور خداوند زنده" می‌باشد. ابعاد و علایم این تعلیم اعظم و این ستون آسمان‌ها و زمین چیست؟ چگونه می‌توان عشق به خداوند را آشكار كرد و حضور

او را دریافت؟ تسلیم، خدمت، توجه و ذكر نام خداوند، ایمان، محبت، تسلط بر نفس و پرهیز از گناه و خطا، سكوت درونی، تفكر و بینش الهی (و...) همه‌ی اینها از علایم و ابعاد

عشق به خداوند، در اختیار او، در حضور او و به عشق او زندگی كرد. اینست زندگی متعالی و راه رهایی انسان از رنج و اندوه، تسلیم روح خدا بودن، تبعیت از جریان هدایت

الهی و پیروی از فرامین روح ربّانی، چنین است كه نجات از زندگی و پلیدی رخ می‌دهد و وصل به خداوند میسر می‌گردد.

جهل و نفرت، منیّت و توهّم، خواب و فراموشی (...) همگی قالب‌هایی است برای بیان بدی و پلیدی و مظاهر آن.

اما چگونه تاریكی را نابود كنیم؟ چگونه از شر این مكرهای هلاك كننده رها شویم؟ منیّت و خودخواهی چگونه از میان می‌رود؟ بیداری از چه راهی حاصل می‌شود؟ برای آشكاری حقیقت، چكار باید كرد؟

همه‌ی انبیاء و منتخبین و برگزیدگان پروردگار عالم برای پاسخ به این سؤال آمده‌اند.

تمام تعلیمات خداوند در جهت حل این سؤال بوده است. كتب مقدس به این دلیل نازل شد و اساتید حق و معلمین الهی به این منظور پدیدار گشتند.

همه‌ی اینها یك راه تعلیم دادند. همه در یك كلام، متفق‌القول بودند. تنها ظاهر و قالب‌های آن (كلام واحد) و (تعلیم اعظم) متفاوت و گوناگون به نظر می‌رسد.

آن تعلیم مشترك و نجات‌بخش این بود، تبعیت از جریان هدایت الهی و پیروی از روح ربّانی و به بیانی، عاشقانه زیستن در حضور خداوند، اینها دو روی جریان هدایت و بازگشت به خداوند می‌باشند.

به خداوند عشق بورزید. به خالق خویش از طریق مخلوقش محبت كنید. عشق خود را نسبت به خداوند آشكار كنید. تسلیم، خدمت، توجه و ذكر اسماء تسلط بر نفس و پرهیز از گناهان، اطاعت محض از خواسته و نظرات معشوق، در هر چیزی معشوق را دیدن و در هر صدایی او را شنیدن و در هر لحظه او را یافتن (...) اینها همه از علایم و عوامل آشكاری عشق و زیستن عاشقانه است. اینها نشانه‌های هدایت و تبعیت از جریان هدایت الهی است.

همه‌ی ادیان، تفسیر و توضیحی از این عشق و حضور می‌باشند.

تنها راه نجات از بدی‌ها و پلیدی‌ها و وظیفه اصلی همه‌ی ما، آشكاری عشق به خداوند و انتشار حضور الهی[1] در جهان درون خود و در دنیای بیرونی است.

جوهر و اساس اصول زندگی متعالی نیز همین حضور خداوند و عشق به اوست.

حقیقت، یگانه و یكتاست لیكن در كثرت هستی، بیشمار به نظر می‌رسد. راه‌های نیل به حقیقت لایتناهی و حضور زنده‌ی او نیز چنین است. مسیر هدایت الهی، یكی است اما گوناگون دیده می‌شود. پس بنگرید وحدت را در كثرت تا دریابید آن یگانه یكتا را.

 



3- خداپرستی، خداخواهی، خدابینی، خداتوجهی، خداشیفتگی، خدامحوری و خداگرایی، ابعادی از حضور الهی است. (پ.ا)

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com