|
محروم از آسمان
پرندهای را تصور كنید كه روی زمین است. پاها و بالهای او را با بندهایی به زمین بستهاند. زندگی واقعی پرنده در آسمان است. امّا پرندهی بیچاره سخت در رنج و عذاب است. بال میزند، امّا از جایش تكان نمیخورد و چه بسا بالهایش زخمی و مجروح شدهاند.
این مرغ ملكوتی، بدبختی و بیچارگی را با تمام معنا در این اسارت و پستی، تجریه میكند...
غذای او پسماندهی غذای دیگری بوده و كهنه و بیطعم و آلوده است. خبری از پرواز، از آبی آسمان و سپیدی ابرها نیست. غذای تازه یافت نمیشود. بادی برنده و زیر و رو كننده نمیوزد...
او را به بند كشیدهاند. بندهای بسیار. خوشبختی این مرغ آسمانی در پرواز به سوی آسمان بی كران است.
او در سیر مرگ تدریجی است روز به روز پوسیده تر، ضعیف تر و رنجورتر میگردد... اما چه چیزی پرنده را از زندگی راستین و از لایتناهی آسمان محروم ساخته؟...
وضع انسان و بشریّت به این پرندهای در اسارت مرگ میماند. بسیاری از انسانها، از جریان هدایت الهی محروم گشتهاند. زندگی در زمین به زیستن در مسیر تاریكی و باطل شباهت دارد و پرواز در آسمان همان پیمودن مسیر هدایت الهی است...
این بندهای اسارت كدام است؟ چه چیزهایی مانع از دریافت هدایت الهی میشود؟ كدام خطرات و بلاها روح و سرنوشت انسان را تهدید به مرگ میكند؟ علل انحراف از مسیر هدایت الهی چیست؟...
بازگشت
Share
|