بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

شاه خفته

 

وضعیت زندگی انسان به پادشاهی می‌ماند كه در خواب است، پادشاه در خواب، هویت و مقام خود را كه پادشاهی و فرمانروانی است فراموش می‌كند. پادشاه خواب می‌بیند كه دیگر پادشاه نیست، ضعیف و ناتوان گشته، محتاج و فقیر شده، دیگر خبری از آن همه قدرت و جلال نیست. می‌بایست مانند ضعیفان و محرومان زندگی كند. در رؤیای خود آرزو می‌كند كه ای كاش پادشاه می‌بود و زندگی شاهانه داشت. غافل از این كه در حقیقت هم پادشاه است و هم از زندگی شاهانه بهره‌مند. تنها در خواب و غفلت است.

طبیعی است كه پادشاه بر اثر این رؤیاهای آزار دهنده رنج بكشد. افسرده و مضطرب شود و بر اثراین رؤیاهای گاه شاد كننده و گاه ناراحت كننده، دمی‌ خوشحال و دمی ‌در رنج و اندوه باشد. حتی ممكن است پادشاه در رؤیاهای خود برنامه‌ای را برای رسیدن به مقام و هویت پادشاهی (طبیعت الهی) طراحی و طی كند. در این صورت برای رسیدن به پادشاهی (دروغین و توهّمی) خود به سال‌ها وقت نیاز دارد. در رؤیاهای خود (در عالم توهّم) راه پادشاهی را می‌پیماید. فرصت و نیروی خویش را بیهوده هدر می‌دهد. زیرا اگر بر فرض موفق هم شود و در رؤیای خود به پادشاهی دست یابد، باز هم شكست خورده و تنها به تصویری سرابگونه و پوچ دست یافته است.

به نظر شما برای این كه این پادشاه در خواب (انسان با طبیعت الهی) دوباره به مقام پادشاهی خود دست یابد و دوباره زندگی شاهانه را تجربه نماید، چكار باید بكند؟

برای اینکه پادشاه به لحظه‌های ناپایدار رنج و لذت، شادی و اندوه، پستی و بزرگی خود پایان دهد، چکار باید بکند؟...

بسیاری از مكاتب بشری چنانند كه گویی راه حلشان این است كه این پادشاه خوابیده، در رؤیاهای خود، مراحل پادشاهی را طی كند. برای آن زحمت بكشد و كوشش كند تا بلكه در رؤیای خود، به پادشاهی نایل شود. اما اگر بر فرض بتواند در رؤیاهای خود چنین مراحلی را طی كند، آیا این پادشاهی ارزشی دارد؟ آیا چیزی جز شكستی بزرگ است؟ زیرا حداقل مرگ او را به زودی از این رؤیا بیرون می‌آورد و پادشاه در می‌یابد آن زمان كه باید بیدار می‌بود خفته بود...

آنها حتماً برای حل رنج‌ها، فشارها و گرفتاری‌هایی كه در عالم توهّم و رؤیا پادشاه با آنها روبروست راه حل‌هایی را هم پیشنهاد می‌كنند... مثل ده‌ها و صدها راه حلی كه جاهلان عالم‌نما برای حل مسایل انسان ارایه داده‌اند.

راه حل یك چیز است و آن بیدار شدن از خواب.

اما حركت بازگشت به خداوند چه می‌گوید؟ ساده‌ترین، كوتاه‌ترین و تنها راه حل این است كه "پادشاه را از خواب بیدار كنیم." اگر پادشاه لحظه‌ای از خواب برخیزد. راهی را كه قرار بود در رؤیاهای خود برای رسیدن به پادشاهی، در طول سال‌ها بپیماید، در لحظه‌ای طی می‌كند... اصلاً پیمودنی در كار نیست. پادشاه وقتی از خواب بیدار شد، درمی‌یابد كه آن همه رنج و لذت زودگذر، تنها رؤیا و توهّم بوده، می‌بیند كه نیازی به پادشاه شدن ندارد، زیرا او هم‌اكنون پادشاه است.

نیازی به حل مشكلات خود ندارد زیرا در زندگی شاهانه‌ی او اصلاً مشكلی وجود ندارد. حركت الهی می‌گوید فقط كافی است پادشاه را از خواب غفلت بیدار كنید.

اما این بیداری چگونه رخ می‌دهد؟ برای بیدار شدن باید چشم‌ها باز شوند تا بتوانیم ببینیم، گوش‌ها نیز شنوا شوند تا بتوانیم بشنویم، باید ذهن‌مان هوشیار شود و از ناهوشیاری بیرون بیاییم تا وجود و هویت حقیقی و زندگی واقعی خود را درك كنیم. می‌بایست بیدار شویم، یا در یك آن و یا كم‌كم. راه بیداری و راه برخاستن از خواب این است كه به بیداركننده گوش بسپاریم و به او پاسخی شایسته دهیم.

وقتی كسی از خواب بیدار می‌شود، (از خواب معمولی) ممكن است یكدفعه و ناگهانی و با یك تحریك و شوك از خواب بلند شود. اما به طور معمول فرد كم‌كم از خواب بیدار می‌شود. یعنی بیداری و هوشیاری از نقطه‌ای آغاز شده و لحظه به لحظه بیشتر می‌شود. فرد در خواب و بیداری قرار می‌گیرد و به تدریج خواب كمتر و بیداری بیشتر می‌شود تا جایی كه فرد كاملاً بیدار و هوشیار می‌گردد. در مسیر هدایت الهی نیز چنین است. گاهی (به ندرت) بیداری ناگهان و فوراً صورت می‌گیرد. و گاه مسیر معمولی و طبیعی خود را می‌پیماید و لحظه به لحظه بیشتر می‌شود و پس از سال‌ها بالاخره فرد به بیداری كامل می‌رسد. همه‌ی پیامبران، اولیاء و بزرگان نقش بیداركننده را داشته‌اند. همه‌ی فرامین و اصول الهی در این جهت قرار دارند و مسیر هدایت الهی روندی است برای بیدار كردن انسان‌ها.

اكثریت انسان‌ها مانند این پادشاه در خوابند. در خواب، كه همان برداشت‌ها و توهّمات است، ده‌ها و صدها مسأله دارند. سعی‌شان این است كه هر كدام از این مسایل را تك‌تك حل كنند. بنابراین به دستاویزها و راه حل‌های مختلفی می‌چسبند. حالا گاهی در حل این مسایل توهّمی ‌موفق می‌شوند و گاه شكست می‌خورند. غافل از اینكه هر مسیله رؤیایی بیش نیست. شكست و پیروزی‌شان بیهوده است...

انسان دارای اقتدار الهی است. آنجا كه حق تعالی می‌فرماید: سَخَّرَ لَكُم ما فی السَّموات و الارضْ اشاره به همین مقام بزرگ و شاهانه دارد.

انسان اشرف مخلوقات است. اما حیف كه این مقام بزرگ را فراموش كرده. اسم خود را نمی‌داند. والا اگر به جهان بگوید، "من كیستم"، همه او را می‌شناسند و از فرمان او (كه فرمان خداست) تبعیت می‌كنند.

نام حقیقی پادشاه به همه‌ی موجودات عالم گفته شده، اگر انسان نام حقیقی (هویت راستین) خود را دریابد، مقام بزرگ و اقتدار جهانی خود را باز یافته است و اگر آن را به یاد نیاورد و در فراموشی و خواب بماند، همیشه در پستی و رنج و سختی زندگی خواهد كرد. كسی كه عظمت و بزرگی خویش را پیش از مرگ می‌یابد، حتی در دنیاهای بعد از مرگ نیز از آن بهره‌مند خواهد بود. و كسی كه در این دنیا و در زمین در ضعف و حقارت زندگی می‌كند این جریان را با شدت هر چه بیشتر در جهآنهای بعدی ادامه خواهد داد.

فردی كه در خواب است چگونه بیدار می‌شود؟ با ضربه. این ضربه یا درونی (از جانب استاد درونی) است و یا بیرونی. اما در هر حال آنچه در درون است با آنچه در بیرون وجود دارد، در هماهنگی است.

بعضی از افراد با یك ضربه و برخی با چند ضربه بیدار می‌شوند. خواب بعضی از مردم (كه تعدادشان بسیار اندك می‌باشد) سبك است. با اشاره‌ای، با ندایی و تكانی فوراً بیدار می‌شوند. اما برخی دیگر (كه اكثریت مردم را تشكیل می‌دهند) این طور نیستند. باید بارها و بارها آنها را صدا بزنی و تكانشان دهی تا بالاخره بیدار شوند. تازه وقتی بیدار شوند ممكن است مجدداً بخوابند و یا این كه در طول روز خواب‌آلود باشند. عده‌ای هم كه متأسفانه تعدادشان اندک نیست، اصلاً خواب نیستند و هرگز بیدار نمی‌شوند. زیرا مرده‌اند. مگر "مسیحا نفسی" بیاید و بر آنها بدمد تا زنده شوند...

معلم الهی از طریق تعالیم حق سعی در بیدار كردن انسان‌ها دارد. نجات و رهایی در بیداری است. تعالیم حق، ندای الهی است كه ما را بیدار می‌كند.

هدایت عملی استاد حق، نقش تكآنها را دارد. باید كل وجود انسان، از خواب برخیزد. كسی كه كاملاً بیدار و هوشیار است با همه‌ی وجود خود بیداری را تجربه می‌كند. چشم‌ها و گوش‌ها بیدار، ذهن و قلبش بیدار...

ممكن است فردی را از خواب بیدار كنید ولی فقط چشمانش باز شود. زیرا ذهن و قلبش خوابیده و قادر به ادراك و تفكر نیست. این احتمال وجود دارد كه انسان مانند خرگوش بخوابد. بعضی‌ها شاید با چشم باز بخوابند. پس به هوش باشید و فریب بیداری لحظه‌ای و محوری را نخورید... همه‌ی وجود انسان باید بیدار شود و از خواب برخیزد. تا این بیداری كامل رخ ندهد، پیوستن به خداوند و شادی و آرامش لایتناهی دست نیافتنی است.

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com