|
او را، صدا کنید
س- با چه قصد و نیتی نامهای خداوند را به خوانیم؟
ج- از سر عشق و دوستی. عاشق چرا معشوق خود را میخواند. او را میخواند، تا پاسخی بگیرد. او را میخواند، حتّی اگر پاسخی نگیرد. او را میخواند، چه او بشنود و چه نشنود. او را میخواند، تا به او نزدیك شود تا دریافتش كند. تا به حضورش برسد.
عاشق، آگاهانه و ناآگاهانه، ارادی و غیرارادی معشوقش را میخواند. با منظور و بدون منظور. شاید هم اینطور خدا را بخوانید. عاشق میخواند، تا به معشوق برسد. میخواند، تا معشوق حضورش را که هم اکنون در وجود عاشق است، آشکار و متجلّی کند. او را میخواند تا معشوق به نیازهایش به نیاز اصلیاش دوری و جدایی (موهوم) است پاسخ گوید. شما نیز اینگونه خدا را به خوانید.
س- استاد، آیا باید همهی نامهای خداوند را به خوانیم؟
ج- بهتر آنست كه اسماء معیّنی را انتخاب كرده و در طول زندگی بر آنها تأكید داشته باشید. هر چند در گذر زمان، غفلت از نامهای دیگر، شایسته نیست...
س- آیا این درست است كه برای هر كسی اسمهای خاص یا حدّاقل اسمی خاص وجود دارد كه آن اسامی نقش كلیدی را در ارتباط بین انسان و عالم بالا ایفا میكنند و میتوانند تحولی را در سرنوشت انسان به وجود آورند؟
ج- بله.
س- چگونه میشود به آن اسم خاص دست یافت؟
ج- هرگاه سیر عمومی اسماء الهی در انسان طی شود، اسم خاص به گونهای كه اغلب هم درونی است به فرد القاء میشود و البته شاید انتقالی بیرونی صورت گیرد.
این مرحلهی دوم خواندن اسماء است كه روحخداوند آن را از درون یا بیرون به انسان تعلیم خواهد داد. باید قدم اول را محكم برداشت تا قدم دوم تحقق یابد.
س- شما از دو مرحلهی سیر عمومی و سیر خاص در خواندن اسماء نام بردید. آیا مرحلهی دیگری هم وجود دارد؟
ج- بله. و آن سرّالااسرار است. پس از تعلیم نام سرّی خداوند از طریق روح الهی به انسان و تجربهی آن سیر سرّی توسط فرد، اسم اعظم كه مادر همهی اسماء الهی و مادر همهی قدرتها و دانشهاست به انسان القاء خودهد شد.
س- استاد، بهترین اسم خداوند كدام است؟
ج- بدی در خداوند و همچنین در نام خداوند، راه ندارد. كهتری و برتری از یافتههای انسان است.
س- چگونه نامهای معینی را از میان اسماء الهی انتخاب كنیم؟
ج- آنچه را كه بیشتر دوست میدارید. آنچه كه شما را بیشتر به جانب خود میكشد. آنچه روانتر و سیالتر است و بكار بردن آن راحتتر و سهلتر میباشد. آنچه نیاز شما در آن است. اسمی كه آن شما را میخواند قبل از آنكه شما بخوانیدش...
هر اسمی دارای ارتعاش (آگاهی و انرژی) ویژهای است. بهتر است اسمائی را ذكر كنید كه هماهنگی و همخوانی بیشتری با امواج و ارتعاشات شما دارد...
س- تا چه زمانی بر نامهای انتخابیمان مداومت نماییم؟
ج- اسماء الهی دارای عمق محدود نمیباشند. اسماء ژرفند و در لایتناهی ریشه دارند. میتوانید آنها را حتّی تا واپسین لحظات زندگی در زمین، حفظ كنید. كه البته پس از آن نیز جریان خواهند داشت لیكن به شكلی دیگر. به طور كلی اگر تماس شما با نامی از نامهای خداوند برقرار شد، اگر با آن مأنوس شدید، بهتر است كه آن را ترك نكنید و بگذارید در همان مسیری كه به وجود آورده ارتعاشات شما را جهت بخشد.
وقتی نامی را به كار میگیرید، آن جهت معیّنی به امواج و ارتعاشات شما میدهد. و هنگامیكه آنرا تغییر میدهید، این جهت نیز تغییر میكند كه اینكار هماهنگ نیست. حتّی وقتی كه اسم موردنظر خویش را تغییر دادید، بهتر است از اسمی استفاده كنید كه با نام قبلی همجهت و همسنخ باشد...
در هر حال بهتر است در طول زندگی، بهتدریج از همهی اسماء خداوند فیض ببرید. به آهستگی و ملایمت، و بدون شتاب و عجله.
س- كدام نامها را بخوانیم. اسماء عربی خداوند ارجحیت دارند یا اسماء هندی یا ایرانی یا سایر اسماء؟
ج- این شمایید كه ارجحیت دارید. خدا را به هر نام كه میخواهید به خوانید. او را به هر اسمی كه دوست دارید، صدا بزنید.
س- آیا هر كس اسماء خداوند را زمزمه كرد و تسبیح كوچكی بدور انگشتش بود از پیروان هدایتالهی است؟
ج- آیا هر كسی صلیبی برگردن داشت، علامت اینست كه از پیروان مسیحا است؟ خیر. زمزمهی اسماء الهی اولین جزء زندگی متعالی و سیر الهی محسوب میشود. این نخستین نشانهی پیروی یا میتوان گفت محبت به هدایت الهی است. تسبیح علامت ظاهری آن است.
س- كتابها و نوشتههایی دربارهی اسماء سرّی خدا و اسم اعظم او وجود دارد. آیا با مطالعهی این نوشتهها میتوانیم اسماء خاص خداوند و اسم اعظم او را پیدا كنیم؟
ج- اسم سرّی و اسم اعظم ممكن است برای هر شخصی یكسان نباشد (یكسان تجربه نشود) و این اسماء تنها توسط روحخدا از طریق بیرونی یا درونی به انسان القاء خواهد شد. مهم شناخت صورت آن نیست بلكه اصل، به جریان افتادن آن است. مثلاً اگر ایكس اسم اعظم باشد و اینرا هم شما بدانید، حركت مهمی صورت نمیگیرد. بلكه شما باید ایكس را دریافت كرده باشید و این ایكس در شما به جریان بیفتد. ارزش حقیقی آن وقتی است كه بتوانید از طریق آن، ارتباط و وصل را تجربه كنید.
بنابر این اسم سرّی و نام اعظم خداوند باید كشف و به عبارتی از بالا القاء شود.
س- آیا گفتن اسماء به تنهایی كافی است؟
ج- اسماء، قدم اول است. فرد میتواند در طول و عرض اسماء الله همهی هنرهای زیستن را آشكار كند.
نام خداوند نقش هستهی مركزی و هماهنگكننده را در رابطهی الهی دارد.
فرد میتواند دعا، توكل، راز و نیاز، استغفار، سپاسگزاری و حتّی فراخوانی را نیز با نامخداوند همراه سازد. از طریق اسماء حتّی میتوان ذهن را به تجربهی سكوت درونی وشهود دعوت كرد. همچنین، با كمك اسماء میتوانید تفكر كنید آنهم تفكری كه از نور الهی برخوردار است...
س- آیا میتوانیم بدون هیچ فكری فقط اسماء خدا را زمزمه كنیم؟
ج- این یكی از راههای فیض بردن از اسماء الهی است. از آنجا كه اسماء الله، اصوات ویژهای هستند كه از سطح بالایی از انرژی و آگاهی برخوردارند، استفادهی آنها بدون فكر و توجه هم، میتواند تأثیرگذار باشد. امّا آیا دانهای كه با مغز خورده شود با دانهای كه بدون مغز بخورید یكی است؟
س-راههای دیگر بكار بردن اسماء خداوند چگونه است؟
ج- راههای زیادی وجود دارد. راهی را برگزینید كه حركت كردن در مسیر آن برایتان میسّر و مقدور باشد و با شرایط زندگی و ویژگیهای فردی و محیطی شما، هماهنگتر و سازگارتر باشد. توجه، تمركز و فهم از نكات ضروری بكارگیری اسماء است. و عاشقانه خواندن، روح آن.
س-برای افزایش كیفیّت ارتباط از طریق اسماء چه نكاتی را باید رعایت كنیم؟
ج-در گام اول میبایست اسماء را بسادگی بكار ببرید. این گام ساده و اولیه میبایست با استحكام و استواری برداشته شود. درمراحل بعدی استفاده از جریان موزون تنفسی، وضعیتهای معیّن جسمی، نمادها و تصاویر و حركات جسمی(...) به كیفیّت كار خواهد افزود. امّا در شرایط فعلی استفاده از این عناصر چندان ضروری به نظر نمیرسد.
س- در چه زمانهایی اسماء را زمزمه كنیم؟
ج- در هر حالت و وضعیتی كه برایتان مقدور و میسّر است. امّا از زور و فشار پرهیز كنید. به زور و با كراهت چیزی را به خود تحمیل نكنید. بدو شكل این كار را انجام دهید. در زمانهایی ثابت و غیرثابت. حدّاقل در دو نوبت، درطول روز، یعنی در صبح و غروب، در زمانهایی تقریباً ثابت اسماء را بخوانید (بهتر استكه این اسماء ثابت باشند).
حالت دیگر آنست كه نامهای خداوند را در تمام طول شبانه روز، هر گاه فرصتی ایجاد میشود و حتّی توأم با كارها (یی كه نیاز به توجه چندانی ندارد) انجام دهید. به هنگام كار و استراحت، تفریح و تماشا، ضمن محاورات، به تنهایی و درمیان جمع. بهتر است به هر دو حالت عمل كنید.
س- آیا با انجام اینكار میتوانیم از نماز خواندن صرفنظر كنیم؟
ج- هردینی را كه بپذیرفتهاید میبایست به احكام آن عمل كنید و نمیتوانید به دلخواه خود چیزی بر آن بیفزایید یا از آن بكاهید. اگر نمازهای یومیه را میخوانید، نباید آنها را ترك كنید بلكه میتوانید این زمزمهی اسماء را نیز به آن پیوند زنید.
س- چرا تأكید برداشتن تسبیح میكنید؟
ج- استفاده از تسبیح یكی از تعلیمات روح خداوند بود به انسان. تسبیح خواص بسیاری دارد، اگر بدرستی بكار گرفته شود. تسبیح عامل تذكّر و یادآوری و مانع فراموشی و غفلت میشود. تسبیح وسیلهای است برای كنترل سرعت ذهن. وقتی سریع ذكر میكنید انگشت (بر روی تسبیح) سریع حركت میكند و وقتی به آرامی ذكر میگویید، حركت انگشت نیز آهسته میشود. پس از مدتی مغز برنامهریزی شده و جای فاعل و مفعول عوض میشود. به عبارتی وقتی انگشت سریع حركت كند، سرعت ذهن بالا میرود و با حركت آهستهی آن، سرعت ذهن و اندیشه نیز كاهش مییابد...
تسبیح مانند باطری عمل میكند. ارتعاشات و انرژی ناشی از "ذكر واقعی" را جذب و در خود ذخیره میكند و در مواقعی كه لازم است، خود به خود آنرا آزاد میكند...
س- چرا تسبیح كوچك را كه بدور انگشت جا میگیرد توصیه میفرمایید؟ چرا از تسبیحهای بزرگ استفاده نكنیم؟
ج- تسبیح وسیلهی ذكر است و تسبیح بزرگ علامت ذكر بزرگ و شاید ادعایی ناگفته باشد بر این موضوع. هرچند این مزاحی بود امّا خالی از واقعیّت هم نیست. تسبیح انگشتی، میتواند همیشه همراه شما باشد و به جای رفتن در جیب، بدور انگشتان شما باقی بماند و این خود عامل تقویت است... تسبیح میتواند مانند باطری ماشین عمل كند. باطری برای استارت زدن و روشن شدن ماشین، ضروری به نظر میرسد. در طول كاركرد ماشین این دینام است كه آنرا عمدتاً، از این نظر تغذیه میكند.
تسبیح حتّی وقتی كه استفاده نمیشود، نباید از نظر دور و از بدن جدا نگه داشته شود. زیرا اگر بدرستی شارژ شود، در مواقع لازم میتواند به ذهن استارت بزند و حتّی در مواقعی كه فرد غافل از ذكر خداوند است، میتواند ذهن را تحریك و به آن یادآوری كند...
انگشتان یكی از ورودی و خروجیهای اصلی انرژی محسوب میشوند و بودن تسبیح بدور آنها (حداقل یكی از آنها) میتواند جهتی الهی به ورود یا خروج انرژی بدهد. البته اگر تسبیح بدرستی شارژ شده باشد. در اینحال، تسبیح حامل ارتعاش ناشی از مانتراهاست. بنابراین در جهت و سوی خروج و ورود انرژی، تاثیرگذار خواهد بود. دلایل دیگری نیز برای این انتخاب وجود دارد. تصور میكنم آنچه گفته شد كافی باشد.
بازگشت
Share
|