
خانهاي براي تو...
برايت خانهاي خواهم ساخت از عشق
سقفش ايمان
و آن را با گلهايي خواهم آراست
كه تو دوست ميداري
و در آن آهنگي خواهم نواخت
از رهايي
با سرودي از نامهاي تو
پنجرهها را خواهم گشود
تا باد هواي درون خانهام را تازه كند
و به انتظارت خواهم نشست
به باران شوينده گوش خواهم سپرد
ابر را فرا خواهم خواند
منتظر خواهم ماند
تا تو بيايي
تا تو بيايي و من
در اقيانوس نگاه تو محو گردم
و خود را در تو قرباني كنم
تا دگر هيچ از من نماند
هيچ هيچ
تنها تو باشي و
تنها تو...
پرنا
بازگشت
Share
|