بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

من هميشه منتظر تو هستم

امروز صبح كه از خواب بيدار شدي به تو نگاه كردم، اميدوار بودم كه با من حرف بزني، حتي اگر شده چند كلمه. فكر مي‌كردم شايد بخواهي به‌خاطر اتفاق خوبي كه ديروز برايت افتاده بود از من تشكر كني.

وقتي داشتي براي بيرون رفتن از خانه آماده مي‌شدي، آن‌قدر وقت داشتي كه بايستي و به من سلامي كني. حتي به دليلي مجبور شدي پانزده دقيقه منتظر بماني و كاري هم نداشتي كه بكني جز اين‌كه روي صندلي بنشيني، آن‌وقت ديدم كه از جاي خودت بلند شدي. فكر كردم مي‌خواهي با من حرف بزني، اما تو در عوض به طرف تلفن دويدي و به يكي از دوستانت زنگ زدي تا از شايعات اخير خبردار شوي.

 

تمام مدت روز را با شكيبايي به تو نگاه كردم. با اين همه كار حدس زدم مشغول‌تر از آن هستي كه با من حرف بزني.

متوجه شدم كه قبل از ناهار به اطرافت نگاه كردي شايد به اين دليل كه خجالت مي‌كشيدي با من حرف بزني، نخواستي سرت را خم كني. به سه چهار ميز آن طرف‌ترت نگاهي انداختي و متوجه بعضي از دوستانت شدي، آنها قبل از اين‌كه ناهارشان را بخورند چند كلمه‌اي با من حرف زدند اما تو حرفي نزدي. طوري نيست هنوز هم قدري وقت هست و من هنوز هم اميدوارم كه تو بالاخره با من حرف بزني.

 

بعد به خانه‌ات رفتي و مثل اين‌كه خيلي كارها داشتي كه بايد انجام مي‌دادي. بعد از اين‌كه بخشي از كارهايت را انجام دادي، تلويزيون را روشن كردي. راستي تو اصلاً علاقه‌اي به تماشاكردن تلويزيون داري؟ همين‌طور آن را روشن مي‌كني و هر روز مدت زيادي پاي آن مي‌نشيني.

من باز هم صبورانه منتظر ماندم تا تلويزيون تماشا كردي و شامت را خوردي، اما باز هم با من حرفي نزدي.

 

گمان مي‌كنم وقت خواب خيلي خسته بودي. بعد از اين‌كه به بقيه‌ي اعضاي خانواده شب به‌خير گفتي توي رختخواب پريدي و در يك آن به خواب رفتي.

طوري نيست چون شايد اصلاً متوجه نباشي كه من هميشه براي تو اين‌جا هستم و صبر خيلي زيادي دارم، زيادتر از آن‌چه بتواني فكرش را كني. و حتي مي‌خواهم به تو ياد بدهم كه چگونه با ديگران همين‌قدر صبور باشي.

من به قدري عاشق تو هستم كه هر روز براي يك سر فرود آوردن، دعا يا فكر تو، يا گوشه‌اي از قلبت كه آكنده از سپاس باشد، منتظر مي‌مانم.

 

مي‌داني، گفتگوي يك جانبه كار سختي است.

خب، مي‌بينم كه يك بار ديگر داري از خواب بيدار مي‌شوي و من باز منتظر مي‌مانم، بدون اين‌كه احساسي جز عشق به تو داشته باشم. با اين اميد كه امروز لحظه‌اي از وقتت را به من بدهي...

روز خوبي را برايت آرزو مي‌كنم...

                                                                                                   دوست تو، خدا

 

منبع: اينترنت

ترجمه‌ي: ش. ع.

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com