مقاله : اگر از زندگي راضي نيستيم
احساس نارضايتي چيزي است كه امروزه در زندگي اغلب ما انسانها به چشم ميخورد. هر چند كه اين نارضايتي در فراز و نشيبهاي زندگي يكسان نيست، گاه كاملاً آشكار است و گاه پنهانتر. علت آن هم ممكن است هر زمان و براي هر كسي چيزي متفاوت باشد.
اما نكتهي مهم چگونگي برخورد ما با اين نارضايتيهاست؟
بعضي از ما نارضايتيها را بخشي طبيعي از زندگي ميپنداريم و چنين تصور ميكنيم كه چارهاي جز پذيرفتنشان نداريم، در نتيجه براي رفع آنها هيچ اقدامي نميكنيم.
بعضي ديگر از ما سعي ميكنيم عوامل ايجاد نارضايتيها را به گونهاي برطرف كنيم، اما چگونه؟ با عوض كردن خانهمان، اتومبيلمان، محل كارمان، شغلمان و ... . اما تجربه نشان داده كه غالباً اين اقدامات اگر هم اثري داشته باشند، موقت است، و بعد از مدت زمان كوتاهي احساس نارضايتي دوباره به همان شكل يا به شكلي كمي متفاوت سربر ميآورد.
مشكل ايناست كه اقدامهاي معمول ما براي غلبه بر نارضايتيهايمان، ريشهاي و اصولي نيست. بلكه در اينباره غالباً مانند شخصي هستيم كه با احساس بوي گاز، بهجاي رفع مشكل اصلي، به اتاق ديگري ميرود كه كمتر بوي گاز به مشامش بخورد. اما اين رويكرد عاقبتي نخواهد داشت جز به آتش كشيده شدن كل زندگي و خاكستر شدن آن!
مشكل را بايد ريشهاي حل كرد، اما براي اين كار بايد نخست علت اصلي نارضايتيها را بدانيم. براي پي بردن به علت اصلي ميتوانيم از تمثيلي كمك بگيريم.
انسانها را ماهياني تصور كنيم كه جاي اصلي زندگيشان درياست، در آنجا همه چيز برايشان مهياست؛ از غذا و سلامت تا آزادي و مرزهايي بينهايت...
حال اگر اين ماهيها در ميانهي راهِ دريا منحرف شده و به مردابي رفته باشند كه هم آبش آلوده و مسموم است و هم هر آنچه در آن است، آيا جابهجايي از يك گوشهي اين مرداب به گوشهي ديگر آن و يا كارهايي از اين دست ميتواند وضع زندگي آنها را بهبود بخشد؟ روشن است كه تنها كار كارساز خروج از مرداب و حركت به جانب درياست.
به راستي نميتوان انتظار داشت كه تغييراتي جزئي همچون تغيير خانه و ماشين، رشته و كار، و دوست و همسر، وضع زندگي ما را روبهراه و رضايتبخش كند، در حالي كه مسأله، آلوده بودن فضاي زندگيمان است. بلكه تنها اقدام مؤثر و كارساز، سكونت در يك فضاي پاك است.
اما براي ما انسانها اين تغيير فضاي زندگي در عمل چگونه ممكن است؟ بر خلاف پندار ما، چنين تغييري با تعويض خانه و يا كارهايي از اين قبيل ممكن نيست. زيرا ما پيش و بيش از اينكه از مكانها و اشخاص تآثير بپذيريم، تحت تأثير خودمان هستيم. اولين و نزديكترين فضاي زندگي ما خود ما هستيم. پس براي پاكسازي فضاي زندگي، بايد از خودمان آغاز كنيم. لازم است به عنوان اولين گام، آلودگيها، زشتيها و بديها را از وجود خودمان (كارها، كلام و افكارمان) بزداييم و پاكي، زيبايي و خوبي را بهجايشان بنشانيم. اين تغيير و دگرگوني همان كاري است كه در توبه انجام ميشود.
"پس هر كه بعد از ستمكردنش توبه كند و به صلاح آيد خدا توبهي او را مىپذيرد كه خدا آمرزندهي مهربان است"(1)
خروج از مرداب نفس و بازگشت به اقيانوس پاك حضور خداوند، تنها راه تجربهي زندگي حقيقي است، اين تنها كار كارسازي است كه ميتواند نارضايتيها و رنجها را از زندگي ريشهكن كند.
روايت شده است كه چند نفر خدمت امام مجتبي(ع) آمدند و از چيزها و گرفتاريهاي گوناگون شكايت كردند و تقاضاهاي مختلفي داشتند (قحطي و گراني، فقر و تهيدستي، طلب فرزند) و ايشان همهي آنها را به استغفار و طلب آمرزش فراخواندند. وقتي يكي از يارانشان علت را جويا شد، ايشان جواب دادند: من اين را از پيش خود نگفتم، همانا در اين مسئله از فرمودهي خداوند در قرآن استفاده نمودم آنجا كه ميفرمايد:
"از خداوند مهربان و پروردگار خويش طلب آمرزش نماييد، همانا او بسيار آمرزنده است، تا آنكه از آسمان بر شما باران پشت سر هم بفرستد، و شما را به مال و ثروت و پسرها كمك و مدد دهد، و براي شما باغها و نهرها مقرر فرمايد" (2). (3)
هر زماني كه از راه درست زندگي بلغزيم و به ناگاه به درون پرتگاه سقوط كنيم، ميتوانيم پيش از آنكه دير شود و به ته دره برخورد كنيم، به طناب نجات توبه بياويزيم و بالا رويم.
"توبه ريسمان الهي و وسيلهاي است كه به مدد آن ميتوان به رحمت خدا نزديك شد"(4)
شايد بسياري از ما گاه آرزو كرده باشيم كه اي كاش ضعفها و بديهايمان و اشتباهاتي كه در نتيجهي وجود آنها مرتكب شدهايم هرگز وجود نداشتند. توبه همان چيزي است كه ميتواند اين ايكاشها را به واقعيت مبدل كند. توبه كيميايي است كه قادر است بديها را بهخوبي تبديل كند
"مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل ميكند و خدا همواره آمرزندهي مهربان است"(5)
توبه قادر است اشتباهات ما را چنان بپوشاند كه گويي هرگز نبودهاند.
"هر كه بـاز آيـد، خدا به او بازگردد و به جوارح او و جاي جاي زمين دستور داده شود كه آبروي او را حفظ كنند و عيبهايش را بپوشانند و گناهاني كه فرشتگان حافظ اعمال برايش نوشتهاند از ياد آنان برده شود." (6)
اما مهمتر از همهي اينها آشتي ما با خدا، به وسيلهي توبه است. زيرا خداوند تنها دوستي است كه هميشه آغوشش بر روي ما باز است. حتي اگر خطاهايمان سر به آسمان زده باشند...
"اگر آنقدر خطا کنید که خطاهایتان به آسمان برسد و سپس توبه کنید خدا توبهي شما را می پذیرد."(7)
دوستي با خدا بركاتي چنان عظيم دربر دارد كه در وصف نميگنجند، و در اين ميان احساس رضايت از زندگي، تنها يكي از بركات بيپايان اين دوستي است.
1- مائدة: 39
2 ـ نوح:10-12
3 ـ برداشتي از مجمع البيان، ج10، ص361
4- برداشتي از فرمايش امام صادق(ع) - مصباح الشريعه، باب 79، ص433.
5- فرقان:70
6- امام علي عليه السلام- بحار الانوار: 6 / 28 / 32
7- امام علي عليه السلام- نهج البلاغه
نيكا
بازگشت
Share
|