مقاله : علاج واقعه بعد از وقوع هم ممكن است
همهي ما ممكن است در شرايطي متوجه شويم و عميقاً دريابيم كه در گذشته، و شايد هم همچنان تابهحال، در موردي به طور مكرر اشتباه كردهايم. گريز از قرارگرفتن در چنين شرايطي براي اكثر ما انسانها تقريباً اجتناب ناپذير است. پس بياييد كمي فكر كنيم، و ببينيم كه اگر در چنين وضعي قرار بگيريم، يعني در يك لحظه ناگهان متوجه شويم كه به راستي در زندگي خود مرتكب اشتباهي شدهايم، آن وقت بايد چه كنيم؟
نگاهي به يك نمونه از اشتباهاتي كه ممكن است در زندگي رخ دهد، ميتواند تا حدودي در يافتن پاسخ كمكمان كند.
مردي را تصور كنيم كه هر روز تمام وقت و زمان خود را بهكار كردن گذرانده است، حال بعد از گذشت سالها عليرغم برخورداري از وضع مالي مناسب، زندگياش به مرز ازهمگسيختگي و جدايي رسيده است. او ناگهان در يك لحظه درمييابد كه مرتكب اشتباهي بزرگ شده است، چرا كه بسياري از عوامل مؤثر در خوشبختي، همچون همدلي و درك متقابل، ارتباط مؤثر و پويا با يكديگر، محبت، صداقت و ... را فداي فقط يك عامل كه آن هم لزوماً تأمينكنندهي خوشبختي نيست، يعني ثروت كرده است. طبيعي است كه چنين شخصي پيش از هر چيز با نگاه به گذشتهي خود، و ديدن اينكه زندگياش را به دست خودش به مرز نابودي كشانده و اين همه سالهاي خوب را از دست داده است، به شدت افسوس ميخورد و احساس ندامت ميكند. اما بعد از اين تأسف عميق يعني اولين و طبيعيترين گامي كه خودبهخود طي ميشود، اين است كه آگاهانه و عاقلانه، و بر اساس ضرب المثل مشهور "جلوي ضرر را از هر كجا كه بگيريم منفعت است"، پيش از آنكه كار از كار بگذرد، جلوي ضرر بيش از اين را با اقدامات سريع و مناسب خود بگيرد. حال در اين مثال براي پيشگيري از ضررهاي بيشتر لازم است كه آن مرد همسرش را از پيبردن به اشتباه خود آگاه كند، بهخاطر اشتباهات گذشته از او معذرت بخواهد و به او اطمينان دهد كه از اين پس براي يك زندگي زيبا و همدلانه تلاش خواهد كرد. و البته بايد براي عملي كردن گفتهي خود، شيوهي زندگي گذشته را كنار بگذارد و در راستاي جبران كمبودهاي رواني و عاطفي خانوادهاش، كه خود عامل ايجادشان بوده است، گامهاي لازم را بردارد.
در باب انسان و اشتباهاتش، هر چند كه بهتر است علاج واقعه قبل از وقوع باشد، اما اگر واقعبينانه نگاه كنيم ميبينيم كه بسيار اندكاند انسانهايي كه در عمل از اشتباه مصون بمانند. در چنين شرايطي، بهترين و عاقلانهترين رويكرد ممكن در مواجهه با خطاها، همان راهي است كه همواره در آموزههاي آسماني تحت عنوان توبه و استغفار عنوان شده است.
هر انساني در طي مسير زندگي، در معرض اين خطر قرار دارد كه به اشتباه، به بيراهه برود. لذا تعاليم الهي، راه علاج واقعه بعد وقوع را نيز به انسان نشان داده است، و آن عاقلانه ترين انتخاب، يعني بازگشت به راه درست است.
"و چون كساني كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به ناداني كار بدي كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وي آمرزنده مهربان است" (1)
اما براي اقدام به توبه لازم است حداقل شناختي كلي از نحوهي كار داشته باشيم، زيرا در غير اينصورت ممكن است ندانسته در انجام و يا تكميل خود اين كار نيز اشتباه كنيم.
به اين ترتيب خوب است بدانيم كه در كار توبه، حداقل طي سه مرحلهي زير ضروري است:
- آگاه شدن بر خطا يا خطاهاي گذشته و پشيماني از انجام آنها
- بازگشت نكردن به آنها و عدم تكرارشان
- جبران و خنثي كردن اثرات آنها
پشيماني محصول طبيعي و خودبهخوديِ پي بردن به خطاهاي گذشته و ديدن آنهاست، و اين ديدن خود نشاندهندهي افزايش بينش و تحولي دروني است. تحولي كه انسان در اثر آن، واقعياتي را ميبيند كه پيش از آن نيز بودهاند، اما او همواره ناديده از كنارشان گذشته بود.
يكي از اين واقعيات، روح و اصل وجود ماست، كه با چشمان ظاهر ديده شدني نيست. لذا پي بردن به وجود آن نيز طبق عادت معمول ما آدمها، از طريق چشمهايمان ممكن نيست و نيازمند بينش و نگاهي عميقتر و جامعتر است، بينشي كه نگاه ما را از سطح جسم فراتر ببرد.
رسيدن به اين درك و دريافت كه ما روحي هستيم كه در اين كرهي خاكي لباس جسم پوشيدهايم، نه جسمي كه روحي هم داريم، ميتواند به ما كمك كند تا حقيقتاً، و نه فقط در سطح حرف و كلام، دريابيم كه زندگي ما محدود به اين دورهي كوتاهِ سفر زميني نيست. آنگاه با چنين دريافت و نگاهي، ديگر اعمال خود را با همان نگاه ظاهر بين قبلي، انتخاب نميكنيم ، بلكه براي انجام هر كار از خود خواهيم پرسيد كه آن كار چه نفع يا ضرري را عايد روحمان خواهد كرد. و به اين ترتيب خودبهخود از كارهايي كه آنها را تحت عنوان گناه ميشناسيم، منزجر خواهيم شد زيرا گناهان همان اعمالي هستند كه روح ما (يعني اصل وجودمان) را به شدت متضرر ميكنند. در اين حالت ديگر لذات ظاهري و گذراي زميني ما را مجذوب و گرفتار خود نميكنند، چرا كه كوتاه بودن زندگي زميني در مقايسه با حيات روحي و لذات اصيل و پايدار در آخرت، چنين ايجاب ميكند.
"... روزى كه آنچه را وعده داده مىشوند بنگرند گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا] نماندهاند..." (2)
"هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مىدهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مىداريم"(3)
"كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مىدهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كردهاند به هدر رفته و آنچه انجام مىدادهاند باطل گرديده است" (4)
به اين ترتيب با لحاظ كردن روح و زندگي اخروي در معادلات زندگي، درخواهيم يافت كه با بسياري از اعمال گذشتهمان، به دست خود، تيشه به ريشهي خود زدهايم. و طبيعي است كه اين دريافت نتيجهاي جز افسوس و پشيماني و آه برايمان نداشته باشد.
اين حسرت و پشيماني، همان گام اول توبه است، كه هم با استغفار و طلب بخشش از خداوند همراه خواهد بود و هم بهطور خودانگيختهاي گام بعدي، يعني ترك و عدم تكرار اعمال نادرست گذشته را در پي خواهد داشت.
تا اينجا با برداشته شدن اين دو گام، عملاً جلوي ضرر را گرفتهايم، اما فراموش نكنيم كه گام سوم تكميل كنندهي كار ماست.
در اين گام لازم است حتيالامكان كليهي اثرات بيروني و دروني خطاهاي گذشتهي خود را جبران كنيم. بدون برداشتن اين گام مانند كسي هستيم كه به خود و خانوادهاش غذايي آلوده داده و همه را بيمار كرده است. در اين حالت تنها پرهيز از خوردن بيشتر از آن غذاي آلوده كافي نيست، بلكه اقدام به درمان خود و اعضاي خانواده نيز كاري لازم و ضروري است.
اما از آنجا كه ممكن است بعضي از خطاهاي ما تبعات بسيار وسيعي داشته بوده باشند و لازم باشد حقوق ضايع شدهي ديگران، خود و پروردگارمان را بپردازيم، شايد برداشتن اين گام در ابتدا بسيار دشوار بهنظر آيد. لذا در اين مرحله بسيار محتمل است كه خطر بازماندن از راهِ بازگشت تهديدمان كند. آنچه در اين مرحله ميتواند كمككننده باشد آن است كه به ياد آوريم كه خداوند داراي صفت تواب است و با بازگشت بندهي توبهكنندهاش به سوي "او"، "او" بسيار بيشتر از استحقاق بندهاش، به سوي رحمت آوردن به وي بازگشت خواهد كرد، و او را در انجام اين مهم ياري خواهد داد، البته به شرط نااميد نشدن و شانه خالي نكردن از ادامهي راه.
نااميدي از رحمت خدا، از بزرگترين گناهان، بزرگترين موانع حركت به سوي خدا و بزرگترين مكرهاي شيطان است. نااميدي، محدود پنداشتن رحمت بيحد خداوند و ترديد دربارهي صفات رحمانيت و رحيميت اوست.
"...و از رحمتخدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمتخدا نوميد نمىشود" (5)
"بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد از رحمتخدا نوميد مشويد در حقيقتخدا همهي گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزندهي مهربان است" (6)
حتي اگر جبران تبعات گناهي سخت و ناممكن جلوه كند، بازهم جايي براي نااميدي وجود نخواهد داشت، چرا كه آنكه در راه خدا و پيروي از فرمان و دين او گام برميدارد، قطعاً و يقيناً از ياري و حمايت الهي برخوردار خواهد شد، و توفيق از آن او خواهد بود، اين قول خداوند است...
"... و قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مىكند يارى مىدهد چرا كه خدا سخت نيرومند شكستناپذير است"(7)
1- انعام:54
2- احقاف:35
3- اسراء: 18
4- هود: 15-16
5- يوسف: 87
6- زمر: 53
7- حج:40
نيكا
بازگشت
Share
|