مقاله : بهراستي همه ميتوانند...
پيشترها، هر گاه به گمان خود كار بدي انجام ميدادم، تا چند روز بعد از آن خجالت ميكشيدم دعا كنم و از خدا چيزي بخواهم. صبر ميكردم حداقل يكي دو روزي بگذرد تا خدا كار بد مرا فراموش كند! (يا بهتر است بگويم در واقع خودم آن را از ياد ببرم.) ميپنداشتم فقط زماني ميتوانم دعا كنم و از خدا چيزي بخواهم كه لااقل تا حدي آدم خوبي باشم!
شايد كم نباشند اشخاصي كه آنان نيز در مورد دعا چنين بينديشند و حتي ارتباط با خدا را تنها مخصوص قديسين و اولياء بدانند. و شايد هم خود را گناهكارتر از آن تصور كنند كه خدا به آنان توجهي كند، به صدايشان گوش دهد و به درخواستشان پاسخ! اما حقيقت چيز ديگري است، هر چند ممكن است در ابتدا باورنكردني به نظر بيايد...
دعا امكاني است كه در اختيار همگان قرار دارد. راه دعا براي همه، از فقير و غني، جوان و پير، عامي و تحصيلكرده، بيمار و تندرست، گناهكار و قديس ...، باز است. (1) وضع مالي يا هوشي، و يا مقام معنوي، هر چه كه باشد، هيچ يك نميتواند مانع دعا شود. براي دعا لازم نيست منتظر پيش آمدن شرايط مناسب بود.(2)
خداوند اوج بخشندگي است، بخشندگي بيحد و مرز و فراگيري كه همه را شامل ميگردد، چنانچه هوا براي تنفس همگان است و آب براي سيراب شدن هر موجود زندهاي. اين انديشه كه بخشندگي خداوند تنها شامل حال كساني ميشود كه خداوند از آنان راضي است، و يا اينكه دعا مختص و مخصوص بيگناهان و قديسين است، به نوعي حد و مرز قائل شدن و محدوديت گذاشتن براي اين بخشندگي بيحد است.
در كتب مقدس تمثيلهاي بسياري حاكي از اين است كه خداوند به گناهكاران بيش از بيگناهان و يا كساني كه در توهم بيگناهي به سر ميبرند توجه دارد. زيرا توجه خداوند قلبهاي نادم و پشيمان ما را ميطلبد نه غرور و تكبر را.
مسيح(ع) فرمود: اگر مردي صد گوسفند داشته باشد، و يکي از گله دور بيفتد وگم شود(3) آن مرد چه ميکند؟ آيا آن نود و نه گوسفند ديگر را در صحرا رها نميکند تا به دنبال گوسفند گم شده اش برود؟ بلي او ميرود و وقتي آن را پيدا کرد براي آن گوسفند بيشتر شاد ميشود تا براي آن نود و نه گوسفند که جانشان در خطر نبوده است.(4)
آري، گناهكاران بيشتر به بخشش و هدايت خداوند نيازمندند، تا بيگناهان. البته اين بدان معنا نيست كه دعا تنها مخصوص گناهكاران و دورافتادگان است، دعاهاي زيبا و عاشقانهي بزرگان، خود گواهي بر اين نياز همگاني است.
بهعلاوه كم نبودهاند افرادي كه در طول تاريخ در اثر ارتباط با خداوند به انسانهائي برجسته و بزرگ تبديل شدهاند، درحاليكه آنان نيز ابتدا اشخاصي عادي بيش نبودند.
در روايات چنين نقل شده است كه هفت سال قحطي بني اسراييل را فرا گرفت. پس موسي(ع) با هفتاد هزار نفر جمع شده و براي طلب باران دعا كردند. اما هر چه دعا كردند باران نباريد تا به موسي(ع) وحي آمد، كه من دعاي اينها را قبول نميكنم زيرا اينان كه مرا دعا ميكنند، به اجابت آن يقين ندارند. خداوند فرمود برگرد و به سوي يكي از بندگانم كه "برخ" نام دارد برو و به او بگو بيايد و دعا كند تا من قبول كنم. موسي عدهاي را به دنبال او فرستاد پس از جستجوي بسيار او را يافتند و با كمال تعجب ديدند كه بيابان گردي ساده و بدون ادعاست كه ظاهر او اصلاً شباهتي به تصورات ايشان ندارد. برخ دعا كرد و باران باريد. اين گونه وقايع در تاريخ بسيار است؛ دعاي كسي كه گمان ميرفته اجابت شود نشده، اما دعاي كسي كه اجابت آن بعيد مينموده، مستجاب شده است. (5)
خداوند نور آسمانها و زمين است. نور درهمه جا و بر همه كس ميتابد. مگر اينكه شخصي خود زير سايبان برود و يا پردهها را بكشد و مانع تابيدن نور شود. دعا فرصتي طلائي و همگاني است كه وقوع هر چيزي را ممكن ميسازد. دعا راهي است براي قرارگرفتن در معرض خورشيد وجود خداوند و دريافت نور حيات بخش و شفابخش آن. دعا نور آسمانها و زمين است(6) ، درهاي آسمان را ميگشايد و نزول رحمت و بركت را براي همگان سبب ميشود. مگر اينكه انساني با انديشهها، ابهامات و شرطيشدگيهاي محدودكنندهي ذهن خويش، چتر بر سر بگيرد و خود را از دريافت بارشهاي الهي محروم كند. انديشههايي محدود كننده مانند: خداوند فقط به انسانهاي خوب و پاك و بزرگ جواب ميدهد، هر چه از خدا ميخواهم بر عكس آن را به من ميدهد، و ... موجب محروميت از امكان دعا ميشوند. گاه چنين انديشههايي سبب كنار گذاشتن دعا و بهفراموشي سپردن آن ميگردند. اميرالمومنين علي(ع) در اين باره ميفرمايند: خداوند به آدميان اجازهي دعا و وعدهي اجابت داده است. اما آن كس كه اين وسيلهي شريف را ضايع كند و آنچنان كه در خور است از آن بهره نجويد، بايد بداند كه خودش مقصر است.(7)
در حقيقت دعا نوشدارويي شفا بخش است كه ميتواند بر همهي ابعاد وجود انسان (جسم، ذهن و روح او) مؤثر واقع شود، و مصرف اين نوشداروي معجزهآسا براي عموم آزاد و در دسترس همگان است. اما ميزان اثربخشي آن به نسبت ميزان پذيرش و استفادهي هر شخص با ديگري متفاوت است. دعا مانند جريان آبي هميشگي و گواراست كه هر نوشندهاي را سيراب ميكند، و ميتوان در حد ظرفيت، هراندازه از آن نوشيد.
دعا ايستادن در زير باران، كنار گذاشتن چترها و دريافت بارشهاي پاك و پاك كنندهي الهي است، بارشهايي كه همواره بر سر هر موجود بدون چتري فرو ميبارد.
1- هر کس که در رحمت خداي سبحان را بکوبد به رويش باز ميشود. (غررالحکم ، ح 8292)
5- قصص القرآن و مجموعه احاديث قدسي
7- حكمت و معيشت، عبدالكريم سروش
بازگشت
Share
|