چند پرسش در مورد توكل
بسم ا... الرحمن الرحيم
1- توکل حقیقی چیست؟
توکل به معنای وکیل گرفتن است و به طور ضمنی، مفاهیم اعتماد و یاری خواستن را هم شامل میشود. وقتی توکل میکنیم یعنی کارمان را به کسی میسپاریم که به او اعتماد داریم. عنصر اعتماد، وجه تمایز توکل و توکیل است که این دومی تنها به معنای واگذار کردن کار به دیگری است و اعتماد در آن نقشی ندارد.
جبرئیل در بخشی از یک حدیث قدسی، توکل را برای پیامبر اکرم(ص) چنین تعریف میکند: "(رسیدن به این آگاهی که مخلوقات نمیتوانند به انسان نفع یا ضرری رسانند، به او بخشش کنند یا مانعی در برابرش باشند. به کار بردن این آگاهی باعث ناامیدی و دل کندن از مخلوق میشود.) اگر بندهای چنین باشد، کاری برای غیر خداوند انجام ندهد، جز خداوند به کسی امیدوار نشود، از کسی غیر او نترسد و به هیچ کس جز خداوند چشم طمع ندوزد؛ این معنی توکل است" (1)
توكل، آن شیوهی زندگی رو به بالا، و مانند نردبانی است كه انسان را تا مقام والای بندگی واقعی خداوند صعود میدهد.
1- صدای او (مجموعهی احادیث قدسی)، حمید رضا همتی، ص 240.
2- چرا وقتی به نتیجهی دلخواهمان نمیرسیم، باز هم توکل کنیم؟
بهتر است ابتدا بر قصدمان از توکل، یک بازنگری داشته باشیم. ما توکل میكنیم تا آنچه را که خداوند برایمان در نظر دارد اتفاق بیفتد زیرا به این درک رسیدهایم که او ما را بهتر از خودمان میشناسد و به خیر و صلاح ما آگاهتر است. همان طور که در قرآن كریم میخوانیم: "... بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است. خدا میداند و شما نمیدانید."(1) هنگام توكل، ما خواستهی خود را مطرح میکنیم و کار را به خداوند واگذار میکنیم تا آنچه که بهترین است برایمان پیش بیاید. مادر دلسوزی را در نظر بگیرید که علیرغم اصرار و پافشاری فرزندش، چیزی را که میداند ممکن است کودک با آن به خودش یا دیگران آسیب بزند، در اختیار او قرار نمیدهد. این کار مادر از مهر بیحدش به فرزند، ناشی میشود و از علم و آگاهیاش به خطراتی که در کمین است. مهر مادر پرتویی از مهر بیکران پروردگار عالمیان به مخلوقاتاش است. وقتی کاری یا چیزی را به او میسپاریم، در واقع مانند کودکی میشویم که به مادرش اعتماد دارد و از ارادهی او تبعیت میکند حتی اگر به نتیجهی دلخواهش نرسد. ما با توکل هشیارانه به خداوند، میآموزیم هر چه بیشتر، از ارادهی خودمان (آن چه که "من" یا "نفس" میخواهد) چشم بپوشیم و تسلیم ارادهی الهی شویم، و این مهمترین درسی است كه برای آموختناش به زمین آمدهایم.
1- سورهی بقره، آیهی 216
3- با توكل بر خداوند چه چیزی به دست میآوریم؟
با توجه به وضعیت انسان عصرحاضر، شاید مهمترین ارمغان توکل را بتوان "آرامش" دانست، چیزی که جای خالیاش در زندگی امروزی به وضوح حس میشود. چرا آرامش نداریم؟ زیرا به ندرت در لحظهی "حال" زندگی میكنیم. ذهن ما بیوقفه در حال فعالیت، گفتگو با خود، مرور گذشته، پیش بینی آینده و... است. هر مسئله و پیشآمدی مانند سنگی عمل میكند كه بر سطح صاف و آرام دریاچهی ذهن ما برخورد مینماید و امواج ناشی از این برخورد، پیوسته دامنهشان افزایش میِیابد و تا مدتی ما را به خود مشغول میسازند. این ذهن آشفته به ما اجازهی تجربهی آرامش را نمی دهد. در طول روز، حتی هنگام خواب، مدام كولهبار ترسها و نگرانیهای خود را به دوش داریم. اما دستهای مهربان و پرتوانی هست كه دوست دارد ما این بار گران را به او بسپاریم و آرام شویم!
آشفتگیهای ذهنی ما مانع برقراری ارتباطمان با خداوند كه سرچشمهی آرامش و سرور است، میشوند. در جایی كه خداوند نباشد، آرامش نیست. به عبارت دیگر، ترس، اضطراب، ناراحتی، ... در زندگی، نشانگر عدم حضور خداوند است. توکل میتواند راهکاری باشد برای رها شدن از این وضعیت؛ به این ترتیب که با توکل خود، اعتراف میکنیم تنها کارگزار عالم هستی، خداوند قادر متعال است و تنها خواست اوست كه انجام می پذیرد پس با او ارتباط برقرار میكنیم و از طریق سپردن همهی امور به او، ذهن را از درگیریهایش، آزاد و در نتیجه آرام میسازیم. با رها شدن از گذشته و آینده، میتوانیم به آرامش درونی برسیم، در زمان حال قرار بگیریم و بهتر، حضور خداوند را در زندگی خود و عالم هستی حس و نشانههای آن را ردیابی کنیم. به هنگام توكل راستین ایمان داریم كه آن چه را به خداوند واگذار کردهایم، در حقیقت به دستان پر توان کسی سپردهایم که برای ما کافی و بهترین حمایتگران است و همین برایمان مایهی آرامش است. خداوند در قرآن کریم فرموده: "خدا (ما را) بس است و نیكو حمایتگرى است"(1) "بر خدا اعتماد كن و كارسازى [چون] خدا كفایت مىكند"(2)، این وعدهی خداوند است و چه کسی از او راستگوتر؟
1- آل عمران: 173
2- احزاب:3
4- چه مواقعی باید به خدا توکل کنیم؟
توكل، تنها هنگام مواجهه با بعضی مسائل خاص انجام نمیشود! به یاد داشته باشیم كه توكل بر خداوند، همیشه، بهترین و فراگیرترین شیوه برای تمام امور كوچك و بزرگ ماست چرا كه علم و قدرت خالق هستی بر همه چیز احاطه دارد و او بر هر چیزِ وكیل و نگهبان است(1). در زندگی عادی چه زمانی وکیل میگیریم؟ وقتی می بینیم به یك مشكل حقوقی برخورد كردهایم و به دلیل عدم آشنایی با قوانین جاری، خودمان به تنهایی از عهدهی حل مسئله بر نمیآییم. در این حالت مجبور هستیم کار را به کاردان بسپاریم یعنی به کسی که با جزئیات و زیروبم قوانین خوب آشناست، در تدبیر و راهبرد کار، تواناست، قابل اعتماد است و حافظ منافع ما. اما خداوند حاكم و فرمانروای همهی عرصههاست پس محدودیتی در واگذار كردن كارها به او وجود ندارد.
انسان در طول تاریخ با مسائل و مشکلات زیادی روبهرو بوده و همیشه نیز خداوند از طریق اولیاء و فرستادگان خود و در کتب آسمانی، به او سفارش نموده است که از طریق توکل، حل این مسائل را بر عهدهی او بگذارد. از آنجا که ما با علم و بینش محدود خود قادر نیستیم همهی پیامدهای تصمیمات خود را بر تمام ابعاد وجودیمان و بر سایر اجزاء عالم هستی پیش یینی کنیم، تلاش و تکاپویی که برای حل اغلب مسائل به کار میبریم، معمولاً نه تنها راهگشا نیست، بلکه به پیچیدهتر شدن آنها منجر میشود (مشکلات زیست محیطی که انسان قرن بیست و یک با آنها مواجه است یا سردرگمی و نارضایتی در زندگی روزمره از مصادیق این ادعاست). اما علم و دانایی، توانایی، عدالت، رحمت و محبت خداوند، بینهایت و کامل است. پس اگر میخواهیم در هماهنگی با جریان هستی قرار بگیریم چارهای نداریم جز این که با توکل بر خداوند، بینش و ارادهی خود را با آن شعور برتر که بر نظام آفرینش حاکم است، پیوند بزنیم و از نیرو و حمایت او برخوردار شویم.
1- اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ وَكِیلٌ (خدا آفریدگار هر چیزى است و اوست كه بر هر چیز نگهبان است). زمر:62
5) آیا میتوان با توكل كردن از هر گونه اقدام راحت شد؟
روایت معروفی از پیامبر اكرم (ص) دربارهی توكل وجود دارد كه شاید همه آن را شنیدهاند: "با توکل، زانوی شتر را ببند". پس متوکل در موضع انفعال قرار نمیگیرد. او کار را انجام میدهد، از اسباب و وسایل استفاده میکند ولی توجه دارد که در حقیقت، این حکم و خواست خداوند است که انجام میپذیرد و او تابع آن است.
شاید مثالی ساده بتواند این موضوع را تا حدی روشن کند. اگر اداره یا سازمانی وجود داشته باشد با یک مدیر بسیار باتدبیر، خلاق و مهربان و بدانیم که در صورت اشتغال در آن، قابلیتهایمان در نظر گرفته (حتی پرورش داده) میشوند، امکان پیشرفت، دریافت مزایا و پاداش در صورت نشان دادن شایستگی وجود دارد، به ما اطمینان بدهند که در این اداره عدالت رعایت میشود و "روابط و پارتی بازی" در آنجا بی معنی است (حتی توبیخ و تذکر هم تابع قانون است)، این نوید را داده باشند كه كارمندان میتوانند مستقیماً با مدیر ارتباط برقرار کنند، مشکلات خود را با او در میان بگذارند، كمک بگیرند و کلاً میتوانند از امکانات بیشماری بهره ببرند... ، به احتمال قریب به یقین، مشتاقانه خواستار استخدام شدن در این اداره میشویم. اما وقتی در آنجا پذیرفته شویم، چه توقعی از ما میرود؟ این که دست روی دست بگذاریم تا کارها را مدیر انجام دهد؟ درست است که مدیر با تواناییهایی که دارد میتواند کارها را به بهترین نحو به انجام برساند ولی او ما را به عنوان مجری برخی از تصمیمات و اهداف خود انتخاب نموده؛ پس درست این است که در راستای نظرات و فرامین او، در چارچوب قوانینی که برای سازمان وضع کرده است، تا حد ممکن تلاش کنیم و نیروی خود را به کار گیریم. توکل صحیح هم به همین ترتیب است.
كاوشگران نور
بازگشت
Share
|